چین سمت ایران است یا آمریکا؟
به گزارش طرفداران رونالدو، خبرنگاران : فارین پالیسی با نگاهی به توافق ایران و چین چشم انداز روابط دو کشور را آنالیز وتلاش نموده است به این سئوال پاسخ بدهد که روابط این دو کشور در سایه تنش با آمریکا چه سمت و سوی دارد.
با ما همراه باشید و با تور ارزان چین از شگفت انگیزترین کشور دنیا دیدن کنید بر روی دیوار چین سلفی بگیرید، از قصر ممنوعه دیدن کنید و در خیابان شانگهای پیشرفته ترین آسیا قدم بزنید.
به گزارش خبرنگاران، نشریه فارین پالیسی در جدیدترین شماره خود با انتشار مقاله ای به نویسندگی وانگ ژیویی، پژوهش گر چینی-آمریکایی و متخصص در امور خاورمیانه ، به تحلیل قراداد موسوم به پیمان بیست و پنج ساله ایران و چین پرداخته است.
نویسنده این مقاله معتقد است علی رغم گزارش هایی که اخیرا در خصوص یک توافق عظیم مهم میان چین و ایران در رسانه ها منتشر شده است ، نه پکن برای ایجاد روابط گسترده تر با تهران روابط خود را با واشنگتن را به خطر می اندازد و نه آن گونه که رسانه ها در خصوص آن اغراق می نمایند ایران حساب زیادی روی این توافق باز نموده است.
بلندپروازی چینی ها؟
از نگاه نویسنده فارن پالیسی، بعضی از تحلیلگران این توافق را نه تنها نشانه ای از بلندپروازی های بی وقفه چینی ها برای گسترش نفوذ خود در سطح جهانی تفسیر می نمایند، بلکه آن را حاکی از عدم موفقیت کمپین به اصطلاح فشار حداکثر دولت ترامپ علیه ایران می دانند که در نتیجه آن ایران را به مدار چین سوق داده است. همه این مفسران این توافق را به عنوان یک اتفاق عظیم قلمداد می نمایند و در اراده و ظرفیت چین برای یاری به ایران در رویاروی با ایالات متحده اغراق می نمایند.
اگرچه چین عظیم ترین شریک تجاری ایران از سال 2009 تا به امروز بوده، اما ایران تنها بخشی از شبکه معاملاتی و تجاری چین است. براساس اعلام وزارت بازرگانی چین، تجارت با ایران در اوج خود در سال 2014 به ارزش 51.85 میلیارد دلار یا 1.2 درصد از کل تجارت خارجی چین بوده و از آن موقع به بعد به شدت سقوط نموده است. این در حالی است که تجارت چین با عربستان سعودی و امارات به ترتیب 69.15 میلیارد و 54.8 میلیارد دلار بوده است. در مقابل، حجم مبادلات و معاملات چینی-آمریکایی در آن سال 555 میلیارد دلار یا 12.9 درصد از کل تجارت خارجی چین بود. از نظر ژئوپلیتیک نیز، پروژه های زیرساختی که در این پیمان از آن یاد می نمایند، مانند توسعه بنادر جاسک و چابهار و پروژه راه آهن متصل به آسیای میانه، در صورت تحقق، بیش از چین مزایای منحصر به فردی برای ایران خواهد داشت.
ایده پیمان از کجا آمد؟
ایده توافق مذکور در اوایل سال 2016 توسط رئیس جمهور چین شی جین پینگ در سفر به تهران پس از اجرای برجام پیشنهاد شد. او با آگاهی از نقش منحصر به فرد چین در تعامل با ایران طی دوره سخت تحریم ها قبل از توافق هسته ای ، امیدوار بود که همکاریهای میان ایران و چین را گسترش دهد و ظاهراً انتظار برخورداری از نوعی روابط ترجیحی تجاری در ایران تحت حمایت برجام را داشت. پس از این سفر نیز بسیاری از شرکت های عظیم چینی وارد ایران شدند و با خوش بینی فراوان انتظار دستیابی به فرصت های جدید بودند. با این حال علی رغم خوش بینی اولیه، اندکی پس از اجرای توافق هسته ای ، بسیاری از شرکت های غربی ناگهان بازارهای ایران را هدف قرار دادند و تقاضای فزاینده برای کالاهای چینی در ایران رو به کاستی گرفت.
به باور نویسنده فارن پالیسی، در شرایط معمولی ایرانیان به طور آشکار کالاهای غیرچینی را ترجیح می دهند؛ حتی رسانه ها ایران به نقد کیفیت کالاهای ساخت چین می پردازند. در واقع امر، ایرانیان ترجیح می دهند در صورت امکان با شرکای غربی همکاری کند، چرا که همکاری با چند شریک از لحاظ سیاسی و مالی ایمن تر از تنها یک شریک است. به عنوان مثال، حتی اگر چین مدت ها به سرمایه گذاری در پارس جنوبی چشم دوخته بود، اما ایران از دادن پروژه فاز 11 پارس جنوبی به توتال درنگ نکرد و شرکت ملی نفت چین بعد از توتال، به عنوان دومین سهام دار عظیم این پروژه معرفی گردید.
قبلا شایعه شده که مشارکت چین و ایران شامل همکاری قابل توجهی در حوزه نظامی، بوده با این حال درستی چنین شایعاتی تقریبا محال به نظر می رسد. جدای عدم مقبولیت حضور نظامیان خارجی در خاک کشور از ناحیه ایران، چین نیز در حوزه امنیتی محتاطانه برخورد می نماید به عنوان نمونه، از سال 2008 ایران درخواست عضویت کامل در سازمان همکاری شانگهای را ارائه نموده، ولی علی رغم حمایت صریح اخیر روسیه، چین مانع عضویت کامل ایران در این سازمان شده است. در واقع حفظ توازن قدرت در میان بازیگران منطقه ای در خاورمیانه با پیگیری سیاست عدم جانبداری، آشکارا به نفع چین است.
معامله با برگ چینی
نویسنده مقاله ادعا می نماید انتشار خبر این توافق بیشتر یک تاکتیک با هزینه چین است . انتشار این خبر در ایران به طرف های مذاکره این پیغام را می رساند که ایران گزینه جایگزین خود را به رخ می کشاند. اخبار مربوط به این توافق بیش تر به نفع تهران است، زیرا تبلیغات پرشور امریکایی ها را در خصوص کارآیی کمپین فشار حداکثر دولت ترامپ به چالش می کشد و حاکی از شکست این سیاست است.
با این حال طرف چینی تا به امروز درباره این پیمان ابراز نظر ننموده اند و وزارت امور خارجه چین از پاسخ به پرسش خبرنگاران در این باره اجتناب نموده است.
سکوت چین در این مورد گویا این است که برای ادامه رشد مالی خود، باید تنش ها را مدیریت کند و به روابط خود را با ایالات متحده مدیریت کند.
با وجود این که چین در نظم جهانی جدید به رهبری ایالات متحده یک چالش جدی به شمار می رود، با این حال در اراده و توانایی چین به عنوان گزینه مالی ایران در برابر تحریم های امریکا زیاده از حد نباید اغراق کرد. وقتی کری لام، رئیس اجرایی هوادار پکن در هنگ کنگ، بدون حساب بانکی ماند و به دلیل تحریم های ایالات متحده - حتی در خود چین - حقوق وی باید به صورت نقدی پرداخت می گردد، باید پرسید که چین تا چه حد می تواند از آمریکا سرپیچی کند؟ لازم به یادآوری است که در دسامبر 2018 ، تنها یک ماه پس از اجرایی شدن تحریم های آمریکا علیه بخش نفت و گاز ایران، در بحبوحه اختلافات تجاری ایالات متحده و چین، شرکت ملی نفت چین سرمایه گذاری خود را در پروژه میدان گازی پارس جنوبی ایران به حالت تعلیق درآورد و تا اکتبر 2019 به طور کامل از پروژه خارج شد.
در فراسوی پیمان
با این همه ژیوئی معتقدست این بدان معنا نیست که ایران و چین همکاری محدود خود را ادامه نخواهند داد. در واقع این روابط در سطح روابط ایران با دیگر قدرت های آسیایی مانند هند خواهد بود. اقتصادهای عظیمی مانند چین و هند علاقمندند از جهت تامین امنیت انرژی، منابع نفتی خود را متنوع نمایند و به وسیله شبکه حمل و نقل ایران به بازار بین المللی گسترده تری دسترسی داشته باشند.
اگر پکن واقعاً در حال مذاکره با تهران در خصوص چنین توافقی است، در واقع می خواهد گزینه های پیش روی خود را برای دوره پس از استقرار دولت جوبایدن سبک و سنگین کند. به نظر می رسد هدف اصلی سیاست خارجی چین در سال های آینده ترمیم روابط خود با ایالات متحده خواهد بود و هرگونه قرارداد بالقوه تابع این ضرورت عظیم تر خواهد بود.
منافع چین در ایران زمانی به بهترین شکل فراهم خواهد شد که تنشی کنترل شده میان ایران و ایالات متحده وجود داشته باشد، یعنی زمانی که هزینه قابل توجهی برای دور نگه داشتن رقبای عظیم بین المللی وجود داشته باشد تا تجار و سرمایه گذاران چینی بتوانند به بازارهای ایران دسترسی داشته باشند؛ منتها این تنش نباید به سطح بسیار بالا و به حد تحریم هایی برسد که از جریان سرمایه جلوگیری کند.
منبع: اقتصادنیوز